دوشنبه، اسفند ۷

مرگ بر کارگر / درود بر ستمگر


فکر می‌کنم، نخستین بار، ماه گذشته بود که کارگران هپکوی اراک در اعتراض به تمام بی‌عدالتی‌هایی که بر سرشان آوار شده است، این شعار را سر دادند و حالا کارگران اهوازی و دیگران در صف نماز جمعه و جاهای دیگر هم آن را فریاد می‌‌زنند.
فکر کردم چرا این شعار این همه متمایز است و اولین بار که شنیدم شوکه‌ام کرد.

۱. معترض، کارگر است. طرف حسابش قاعدتن باید کارفرما باشد، اما در شعار، واژه‌ی «ستمگر» داریم. پس به روایت کارگران، طرف حساب، نه تنها کارفرما، که همه‌ی افرادی هستند که ستم می‌کنند. در این معنا، کارگر اعلام می‌کند که کارفرما تنها یکی و شاید کوچکترینِ ستمگران است، و نه، تنها طرفِ حساب‌شان.
۲. کارگر برای خودش مرگ آرزو می‌کند و مرگ‌خواهی به دو معناست. کارگر به واقع دیگر توانِ ادامه ندارد، فقیر شده است و شاید گاهی می‌بیند که مرگ به از این زنده بودن و شرمساری. معنای دیگر مرگ‌خواهی ظریف‌تر است؛ کارگر فریاد می‌زند این چیزی است که توی ستمگر به آن راضی هستی.. من آن‌چه را که تو می‌کنی و پنهان می‌داری، آشکارا به فریاد بیان می‌کنم. گویی یک جور هشدار است به کنارگذاشتن یا کنار زدن ماسک‌ها؛ خودت را همان که هستی نشان بده، چون من می‌دانم تو که هستی و چه آرزویی در سر داری.
۳. از نظر تاریخی، شعار در جامعه‌ای داده می‌شود که چهل سال از انقلابی در آن می‌گذرد که یکی از آرمان‌های مهمش مقابله با جور و ستم و ستمگر بود. واژه‌ی «ستمگر» در حوزه‌ی واژگان مذهبی نیز هست. بنابراین انتخاب این واژه، پرسشی است درباره‌ی آن آرمان که نه تنها محقق نشده که واژگونه شده است.
۴. مرگ فرستادن بر چیزی که جامعه نیک می‌داندش و درود فرستادن بر چیزی مذموم، تمامیتِ یک «فرم» شعاری را به سخره می‌گیرد. فرمی که تمام این سال‌ها به اشکال مختلف از تریبون‌ها تبلیغ می‌شده است.



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر