پریروز دیدم روی تابلوی تبلیغاتی بزرگی نوشته شده بود:
شب یلدا، شب احیای
سنت صله رحم
زیر تابلو هم آرم شهرداری تهران بود طبعن؛ و خط اول همین طور بزرگ و سبز رنگ. هوش و دانش زیادی لازم نیست که بفهمیم این تابلو دارد چه کار میکند. "یلدا" جناس پیدا کرده است با "احیا" و از لحاظ آوایی و فرمال، جذاب است. از نظر مختصههایی معنایی نیز، این دو شب اشتراکاتی با هم دارند، شبزندهداری و جمعیبودن؛ هرچند، یکی آیینی ملی است که به شادی و شادخواری برگزار میشود و دیگری آیینی مذهبی است که به نیایش و اندوه. حالا این تبلیغ، به مددِ اشتراکاتی که "یلدا" و "احیا" در فرم و برخی مختصههای معنایی دارند، به دنبال یک آمیختگی مفهومی است. هدف این آمیختگی مفهومی، کنار هم قرار دادنِ سادهی دو آیین و رسیدن به یک فضای ذهنی سوم نیست، بلکه تفوق یکی بر دیگری است. در این پروژه، قرار است احیا بر یلدا تفوق یابد و مختصههای معنایی خودش را تحمیل کند. در خط دوم این تبلیغ، دو واژهی "سنت" و "صله رحم" را داریم که - به ویژه، دومی - به وضوح از رتوریک مذهبی میآید. ارادهای که میخواهد فضاها را از آن خود کند و به جهتی سوق دهد که میپسندد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر